امپراتوری اسکندر چه وسعت داشت ؟
ارسالي اميد آهنگر ارسالي اميد آهنگر


اسکندر کبیر، فقط 20 سال داشت که پادشاه دولت- شهر مقدونیه در یونان، شد. او تنها در مدت 13 سال، یک امپراتوری وسیع را که از مصر تا هند کشیده شده بود، بوجود آورد. اسکندر در جنگ بيهراس بود و سربازانش او را خدا می پنداشتند. هنگامی که او در سال 323 قبل از میلاد از دنیا رفت، او را در یک تابوت طلایی قرار دادند و در شهر مصری اسکندریه دفن کردند. اسکندر (356-323 قبل از میلاد) که شیفته شهرت بود، بزرگترین امپراتوری را که جهان باستان به خود دیده بود، بوجود آورد. اما هنگامی که فقط 32 سال داشت، بعد از ضیافتی مجلل، بیمار شد و از دنیا رفت. در حالیکه داستان فتوحات او در بسیاری از زبانها بازگو می شود، میراث اسکندر، مسیر دیگری را طی می کند

. فرهنگ یونانی

اسکندر کبیر در زمان کودکی، بوسیله فیلسوف بزرگ یونانی، ارسطو (384-322 قبل از میلاد) آموزش می دید. او به فرهنگی که به ارث برده بود، افتخار می کرد و قصد داشت فرهنگ یونانی را در سراسر امپراتوری گسترش دهد. اسکندریه، شهری که در سال 332 قبل از میلاد، توسط اسکندر تاسیس شد، تحت حکومت بطالسه در مصر، پایتخت تمدن یونان باستان شد


کشور گشایی ها

اسکندر در جریان ساختن امپراتوری خود، نقشه سرزمینهای نا شناخته را به جهان غرب معرفی کرد. او بیش از 70 شهر تاسیس کرد و راههای تجا رتي جدیدی به وجود آورد. امپراتوری وسیع و جوان او بعد از مرگش پایدار نماند، چرا که اسکندر خود نیروی اصلی حفظ امپراتوری بود. با این حال ، کشور گشایی های او دانش تاریخ و جغرافیایی طبیعی را گسترش داد.اسکندر قصد داشت بهترین بخش فرهنگ یونانی را با بهترین بخش فرهنگ آسیایی در یکجا جمع کند. او برنامه ای برای استقرار آسیائیها در اروپا و اروپایی ها در آسیا داشت و سربازان خود را تشویق می کرد که با زنهای محلی (آسایی) ازدواج کنند. دو نفر از بهترین دوستانش با دختران پادشاه شکست خورده ، داریوش سوم (مرگ 330 قبل از میلاد) و 80 نفر از افسرانش با زنان اشراف با کتريازمين ازدواج کردند. تعداد 10000 نفر از سربازانی که با دختران محلی ازدواج کردند، به عنوان پاداش جهزیه فراوانی دریافت کردند. اسکندر خودش نیز دختر (پادشاه باکتریا افغانستان) رکسانا را به عقد خود درآورد
. اسکندر کبیر در فتوحات خود سپاه خود را 19000 کیلومتر، از یونان تا شمال هند، رهبری کرد. مردان او همه ارتشهای سر راه خود ار شکست دادند
. 338 قبل از میلاد :در جنگ چایرونیا، فیلیپ مقدونی، پدر اسکندر، حاکم ارشد دولت شهرهای یونان شد. اسکندر جوان فرمانده سواره نظام فیلیپ است
. 336 قبل از میلاد :بعد از مرگ پدر، اسکندر پادشاه مقدونیه می شود
. 334 قبل از میلاد :در جنگ گرانیکوس (امروزه کوکاباس)، اسکندر اولین پیروزی خود را در عبور فاتحانه از آسیای صغیر، بدست می آورد
. 333 قبل از میلاد :اسکندر با ختري ها را در جنگ ایسوس، شکست می دهد. داریوش می گریزد و خانواده و گنجینه اش را پشت سر خود باقی می گذا رد
. 332 قبل از میلاد :سپاه اسکندر با موفقیت شهر تایر(در لبنان) را محاصره کرده و از آنجا به طرف مصر می رود.
331 قبل از میلاد :در جنگ گواگاملا (در عراق)، داریوش نهایتاٌ شکست می خورد. وقتی سال بعد داریوش به دست یکی از بستگانش کشته می شود، اسکندر حاکم خاور میانه می شود
. 330 قبل از میلاد :اسکندر شهر سلطنتی تخت جمشید را فتخ کرده و آنرا آتش می زند
. 328 قبل از میلاد: بعد از محاصره موفقیت آمیز آکسیارت، پادشاه باختر (افغانستان امروزی)، در قلعه کوهستانی او، اسکندر دخترش، شاهدخت رکسانا، را به عقد خود در می آورد
. 326 قبل از میلاد :در جنگ هایداسپس، در پنجاب هند، اسکندر شاهزاده هندی، پوروس، را شکست می دهد. جنگجویان فرسوده او از پیشروی در ناحیه بارانهای استوایی، خودداری می کنند و اسکندر هندوستان را ترک می کند
. 323 قبل از میلاد :اسکندر در بابل از دنیا می رود. بطلیموس، سردار سابق او، جسدش را به مصر باز می گرداند و او را در یک تابوت طلایی در اسکندریه دفن می کند. وقتی اسکندر از دنیا رفت، سردار مورد اطمینان او، بطلیموس، حکومت مصر را به دست گرفت سلسله ای که او بنیاد نهاد تا زمان خود کشی کلئوپاترا در سال 30 قبل از میلاد،ادامه پیدا کرد. بطالسه به زبان یونانی صحبت کرده و خدایان یونانی را پرستش می کردند. اما آنها نیز مثل فراعنه قبل از خود، غالباٌ با خواهران خود ازدواج می کردند و خدایان مصر باستان را مورد احترام قرار می دادند. پایتخت آنها، اسکندریه یک شهر بزرگ با فرهنگ یونانی بود. اسکندر اسب خود، بوسفالوس، را بسیار مورد احترام قرار می داد.
گفته می شود که این اسب جنگی نیرومند فقط به صاحب سلطنتی خود سواری می داد. وقتی بوفالوس در جریان جنگ هایداسپس در ایالت پنجاب ( ایالتی در هند) کشته شد، اسکندر برای او مراسم تدفین سلطنتی برگزار کرد و به احترام بوسفالوس یک بنای یادبود بسیار زیبا ساخته شد. شهری در آن نزدیکی که هنوز وجود دارد، به نام بوسفالوس، نام گذاری شد

.
اسکندریه

اسکندریه یکی از شهرهای مصر است که در طرف غرب دلتای نیل مصر و در کرانه دریا و در شمال قاهره در 13 درجه و 120 دقیقه عرض شمالی و 27 درجه و 32 دقیقه طول شرقی واقع است
. این شهر در سال 331 قبل از میلاد به امر اسکندر مقدونی بنا گردید بعدها جانشینان اسکندر(بطالسه)اسکندریه را پایتخت خود قرار دادند. اسکندریه قدیم دارای دو خیابان بود که یک خیابان از شمال به جنوب و دیگری از شرق به غرب امتداد داشت و شهر به این ترتیب به 4 قسمت تقسیم شده بود. بخشی را که توده مردم در آن می زیستند حوتیس منطقه ای را که مخصوص اعیان و اشراف بود در مشرق قرار داشت بروخیوم می گفتند در این قسمت معبدی بزرگ با کتابخانه و موزه ای عظیم ایجاد شده بود. پس از مرگ اسکندر روز به روز رونق اسکندریه افزوده و از رواج علم و تمدن در یونان کاسته شد در نتیجه اسکندریه مر کز علم و دانش و محل اقامت دانشمندان بزرگ گردید و این شهر مورد توجه دانش پژوهان جهان قرار گرفت. در این روزگار اسکندریه جمعیت فراوانی داشت. عده ای از بزرگترین نام آوران علم و ادب و فلسفه طب و صنعت از قبیل: اراتوستن اقلیدس هرون بقراط در این سرزمین به تحصیل و تدریس پرداخته اند. اما چون کار رومیان بالا گرفت بر اسکندریه لطمه های جبران ناپذیر وارد آمد در جنگ هایی که میان کلئوپاترا و رومیان در میان گرفت این شهر به ویرانه ای تبدیل شد کتابخانه عظیم آن و معابد و بناهای با شکوهش دچار حریق و ویرانی گشت دیگر اسکندریه رفته رفته راه انحطاط می پیمود تا اینکه مسیحت بروز و ظهور کرد و چون مسیحیان قدرتی به هم رسانیدند به اذیت و آزار دانشمندان پرداختند زیرا بزرگان علم را متهم به ارتداد می ساختند با این حال مشعل فروزان دانش در اسکندریه یکباره خاموش نشد به طوری که تا ظهور اسلام و حمله اعراب به اسکندریه و تصرف مصر باز نور علم در این شهر پرتو افشان بود. اما دیگر آخرین روزهای افتخار آمیز اسکندریه فرا رسیده بود بعد از اینکه این شهر مدتها در تصرف مسلمین بود به چنگ مسیحیان افتاد بعدها که جنگ های صلیبی در گرفت اسکندریه یکی از میدانهای تاخت و تاز مسلمین و مسیحیان بود. اسکندریه اگر چه رونق علمی خود را از دست داده بود با این حال از لحاظ تجاری اهمیت داشت و با کشف دماغه امید نیک رشته فعالیت اقتصادی اسکندریه گسیخته شد و رفته رفته به صورت شهر کوچکی درآ مد اما با حفر کانال سويس دوباره رو به پیشرفت نهاد
.
و ماثر دینی و دنیوی هر چه بخواهی دارد ظاهر و باطن آن بدیع و لطیف است. ون وهری یکتا می درخشد و چون دختری دوشیزه در زیورهای خود جلوه می کند. جمالش مغرب را روشنایی بخشیده است و به سبب موقعیت خود که در وسط شرق و غرب واقع شده جامع محاسن هر دو است

. دروازه های اسکندریه

: اسکندریه 4 دروازه دارد: دروازه سدره که بر سر راه مغرب است و دروازه های رشید و باب البحر و باب الخضر این دروازه آخر فقط روزهای جمعه گشوده می شود و مردم برای زیارت اهل قبور از آن دروازه بیرون می روند. ا ع: 9:16 و آن شهر معروفی است که در مصر تحتانی ما بین بحر متوسط و بحر مریوتیس دوازده میل به شعبه مغربی رود نیل مانده واقع است و آن را اسکندر در 332 قبل از مسیح بنا کرده اسم خود را بدان نهاده مهاجرین یهودی و یونانی را در آن جا مسکن داد و مسقط الراس اپلس نیز همان جا بود ا ع 024:18 و این شهر به زودی به سوی خوشبختی و اقبال ترقی کرده ومرکز تجارت مشرق و مغرب گردید. ا ع: 6:27 11:28 به طوری که تا مدت زمانی در عظمت و دولت بعد از روم اسم آن شهر معروف بود. محیط این شهر در قدیم الایام تخمیناً 16 میل و صاحب 700000 نفوس بود که تخمیناً نصف ایشان غلام بودند و آن را دو کوچه بسیار عالی بود یکی از آنها از نزدیک دریا از وسط شهر گذشته به دروازه کنوپس منتهی می شد و عرضش تخمیناً به 600 ذرع می رسید و منظر نیکویی برای اهالی شهر می بود زانرو که از شمار کشتی هایی را که از بحر ماریوتس وارد بندر می شدند می دیدند؛ و بحر ماریوتس با بحر متوسط به واسطه دو بوغاز اتصال داشت و کوچه فوق تقاطع می نمود و از این تقاطع چهار سویی تشکیل یافته محیط آن تخمیناً نیم فرسخ بوده و روبروی شهر مناره بر جزیره فاروس بنا شده بود که یکی از 7 عجایب دنیا محسوب بود و چون اسکندر جهان را بدرود گفت وی را بدین شهر تازه آورده دفن نمودند از آن پس ملوک بطالسه که بر مصر سلطنت می داشتند اسکندریه را پایتخت خود ساخته در مدن سلطنت آن سه شاهزاده که نخست به این اسم معروف شدند اسکندریه به اعلا درجه جلال ترقی نمود و فیلسوفان معروف از مشرق و یونان و روم در این جا برای تعلیم فراهم شدند و اشخاص معروفی که در تمام علوم آن عصر مهارت داشتند در این جا یافت می شدند تا ملی سطر که اول سلاطین فوق بود موزه ای در این شهر برپا کرد که کتابخانه آن دارای 700000 جلد کتاب بود و علاوه بر این اعمال عالیه دیگر نیز به جا آورد که در اینجا متعرض آن نمی شویم. محل تولد کلمتتوس و اریجن نیز در این جا بوده و چون کلیوپترا در سال 26 قبل از مسیح از جهان درگذشت رومانیان اسکندریه را به تصرف در آوردند و از آن پس در 640 میلادی در خلافت عمر ابن الخطاب اعراب بر آن دست یافته کتابخانه را سوزاندند. اما اسکندریه حالیه فقط مشتمل 8 یک مکان شهر سابق است و معبدهای عالیه و مزین آن به مساجد پست و کلیساهای محقر تبدیل گشته و در جای عمارات عالیه خانه های محقر و بد ساخت بنا شده است ليکن دراین اوان تجارتگاه عظیم گشته ترقی بسیار دارد
. و بسیاری از کوچه های قدیم این شهر به طوری تنگ است که اهالی حصیرها را از بامی به بام دیگر می کشند و بدین طور خود را از اثر تابش آفتاب سوزان محفوظ می دارند و عدد نفوس از ترک و عرب و قبط و یهود و ارمنی به 240000 می رسد برخی از اهالی در این شهر دفترخانه ها دارند و متاع های اروپا را با متاع های شرقی مبادله می کنند

.
منار اسکندریه

: منار بر روی تپه مرتفعی ساخته شده و تا شهر یک فرسنگ فاصله دارد این فاصله عبارت است از امتداد خشکی به طوری که سه طرف آن را دریا فرا گرفته و پیشرفت آب تا پای دیوار باروی شهر ادامه یافته بنابراین منار فقط از راه شهر با خشکی مرتبط است. از غرائب اسکندریه ستون مرمری مهیبی است که خارج شهر قرار دارد و عمودالسواری خوانده می شود این ستون در میان انبوهی از درختان خرما واقع شده و ارتفاع آن در وسط نخلیات به خوبی مشخص است. سواری قطعه سنگی است که با مهارت تمام تراش خورده و صاف شده و آن را بر روی پایه های سنگی چارگوشی که به شکل دکه های بزرگی می باشد کار گذاشته اند و معلوم نیست که چگونه آن جا قرار گرفته و یا چه کسی آن را بنیاد گذارده است.
December 15th, 2004


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی